تکرار بند اول از بیانیه آقای موسوی با گفتمانی خودمانی و به تعبیری عامیانهتر از زبان آقای کروبی و انتشار آن توسط خبرگزاری فارس، موج جدیدی در موافقت و مخالفت و تفسیرهای گوناگون از آن بهدنبال داشت.
این سخن اما تازه بیان نشده و پیش از این نیز از افراد دیگری از دوطرف که حتی مشاوران ارشد آقای کروبی نیز از بین گویندههای پیشینی این جمله، البته با استفاده از کلمات دیگر و در غالب جملهای با ظاهری آراسته و شیکتر عنوان شده است میباشند.
اما چراست که اینبار با چنین هجمهای از نظرات گوناکون در تایید و تکذیب مواجه گردیده بهطوری که خوشحالی خبرگزاری فارس از اعلام آن از یکسو و سرخوردگی جمعی دیگر از طرفداران ایشان را در دیگر سو میبینیم. از یکطرف کسانی از در تفسیر مجدد جمله که توسط فرزند و یکی از مشاورین ایشان تفسیر و تا حدودی تلطیف شده برمیآیند و کلماتی را پررنگتر میکنند تا بار معنایی آنرا تعدیل نمایند و در مقابل کسانی به تکفیر و تهدید گوینده سخن میپردازند.
آنچه از ظاهر امر برميآید آن است که رهبران جبهه سبز پیامهایی را توسط افراد واسطه دریافت داشتهاند که چراغ سبزی بهنظر میرسد مبنی بر اینکه در راستای تایید رهبری، میتوانند امیدوار باشند با تغییر فضای رادیکال موجود و کنارگذاشتهشدن تندروها از دو طرف، اندیشمندان معتدلتر دو جناح به یک جمعبندی رسیده و توسط مجلس یا قوهقضاییه نسبت به تحدید و در ادامه برکناری دولت اقدام نمایند.
نکته در اینجاست که در جاییکه طرف قدرت بارها از انجام تعهدات خود سر باز زده و چه بسا خلاف آنرا اجرا کردهاست، اینبار چه تضمینی برای انجام و پیگیری این پیشنهاد وجود دارد.
آیا از مجلسی با نمایندههای انتصابی که هنوز راهیافته خوانده میشوند انتظار عمل به وعده داریم یا از قوهقضاییهای که رییس آن پس از نصب و پیش از آن نیز در شورای نگهبان آشکارا علایق و افکار خویش را بیان داشته است.
بازداشت شدهها، کسانیکه قصد خروج از کشوررا دارند و گاهی زندانیها، برای استفاده از مرخصی، ملزم به تودیع وثیقه میباشند. وثیقه میتواند کفالت، جواز کسب، سند معتبر، وجه نقد و یا ... باشد.
نگاهی به وثیقههای تعیین و تودیع شده جهت استفاده از مرخصی برای متهمین حوادث بعد از انتخابات، با توجه به اینکه اغلب ایشان افراد شناخته شده و با سابقهای میباشند، حاکی از آناست که وثیقههای تعیینی چندان معقول و مرسوم بهنظر نمیرسد.
فرض کنید شخص شناخته شدهای چون بهزاد نبوی، محسن صفایی فراهانی، علیرضا بهشتی و... قصد استفاده از مرخصی و ا آزادی پیش از صدور حکم قطعی داشته باشد، با توجه به شناخته شده بودن متهم و نیز عطف به سابقه ایشان، چرا چنین وثیقههایی از جانب قاضی پرونده تعیین میشود؟
با توجه بهاینکه کثیری از کسانی که با این حکم روبرو شدهاند، جزء افراد شناختهشده، موجه و باسابقهی روشن بعد از انقلاب، مخصوصاْ در چند سال اخیر میباشند و احتمال تبانی، فرار و ... از ایشان نمیرود و با توجه به اینکه این موضوع مسبوع به سابقه نمیباشد یعنی تاکنون اتفاق نیافتاده که امثال ایشان اقدام به خروج از کشور، تبانی، فرار و ... نمایند، چرا از طرف قاضی پرونده احکامی چنین سنگین برای تودیع وثیقه صادر میشود؟
از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده بهخون حضرت هابیل
از همان روزی که فرزندان آدم
زهر تلخ دشمنی در خونشان جوشید
آدمیت مرد
گرچه آدم زنده بود
از همان روزی که یوسف را برادرها بهچاه انداختند
از همان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند
آدمیت مرده بود
بعد دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب
گشت و گشت
قرنها از مرگ آدم هم گذشت
ای دریغ
آدمیت برنگشت
قرن ما
روزگار مرگ انسانیت است
سینه دنیا زخوبیها تهیاست
صحبت از آزادگی پاکی مروت ابلهیاست
صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست
قرن موسی چمبههاست
روزگار مرگ انسانیت است
من که از پژمردن یک شاخه گل
از نگاه ساکت یک کودک بیمار
از فغان یک قناری در قفس
از غم یک مرد در زنجیر حتی قاتلی بردار
اشک در چشمان و بغضم در گلوست
وندراین ایام زهرم در پیاله زهر مارم در سبوست
مرگ او را از کجا باور کنم
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
وای جنگل را بیابان میکنند
دست خونآلود را در پیش چشم خلق پنهان میکنند
هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا
آنچه این نامردمان با جان انسان میکنند
صحبت از پژمردن یک برگ نیست
فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن یک شاخه گل هم در جهان هرگز نرست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
در کویری سوت و کور
در میان مردمی با این مصیبتها صبور
صحبت از مرگ محبت مرگ عشق
گفتگو از مرگ انسانیت است
فریدون مشیری