تکرار بند اول از بیانیه آقای موسوی با گفتمانی خودمانی و به تعبیری عامیانهتر از زبان آقای کروبی و انتشار آن توسط خبرگزاری فارس، موج جدیدی در موافقت و مخالفت و تفسیرهای گوناگون از آن بهدنبال داشت.
این سخن اما تازه بیان نشده و پیش از این نیز از افراد دیگری از دوطرف که حتی مشاوران ارشد آقای کروبی نیز از بین گویندههای پیشینی این جمله، البته با استفاده از کلمات دیگر و در غالب جملهای با ظاهری آراسته و شیکتر عنوان شده است میباشند.
اما چراست که اینبار با چنین هجمهای از نظرات گوناکون در تایید و تکذیب مواجه گردیده بهطوری که خوشحالی خبرگزاری فارس از اعلام آن از یکسو و سرخوردگی جمعی دیگر از طرفداران ایشان را در دیگر سو میبینیم. از یکطرف کسانی از در تفسیر مجدد جمله که توسط فرزند و یکی از مشاورین ایشان تفسیر و تا حدودی تلطیف شده برمیآیند و کلماتی را پررنگتر میکنند تا بار معنایی آنرا تعدیل نمایند و در مقابل کسانی به تکفیر و تهدید گوینده سخن میپردازند.
آنچه از ظاهر امر برميآید آن است که رهبران جبهه سبز پیامهایی را توسط افراد واسطه دریافت داشتهاند که چراغ سبزی بهنظر میرسد مبنی بر اینکه در راستای تایید رهبری، میتوانند امیدوار باشند با تغییر فضای رادیکال موجود و کنارگذاشتهشدن تندروها از دو طرف، اندیشمندان معتدلتر دو جناح به یک جمعبندی رسیده و توسط مجلس یا قوهقضاییه نسبت به تحدید و در ادامه برکناری دولت اقدام نمایند.
نکته در اینجاست که در جاییکه طرف قدرت بارها از انجام تعهدات خود سر باز زده و چه بسا خلاف آنرا اجرا کردهاست، اینبار چه تضمینی برای انجام و پیگیری این پیشنهاد وجود دارد.
آیا از مجلسی با نمایندههای انتصابی که هنوز راهیافته خوانده میشوند انتظار عمل به وعده داریم یا از قوهقضاییهای که رییس آن پس از نصب و پیش از آن نیز در شورای نگهبان آشکارا علایق و افکار خویش را بیان داشته است.