February 14, 2012
دلم مردن می خواد!
نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 18:53 Balatarin Delicious Digg
May 27, 2010
طاقت بیار رفیق....

هر چه هست از قامت ناساز بی‌اندام ماست    ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست







نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 04:35 Balatarin Delicious Digg
May 8, 2010
با این‌که همیشه از دیگران انتقاد می‌کنی که "چرا زیر میز میزنی؟!" گاهی به این نتیجه می‌رسی که خود باید "کافه را به‌هم بزنی."
چرا؟





نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 18:04 Balatarin Delicious Digg
April 11, 2010
نفهم، بفهم





نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 23:14 Balatarin Delicious Digg
April 6, 2010
دان، آی تینگ سو!
ام آی رایت؟!
هوپ...




نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 13:07 Balatarin Delicious Digg
March 28, 2010
خیلی وقت‌ها گفت‌و‌گو می‌تواند بسیاری سوءتفاهم‌های ناخواسته را برطرف کند!





نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 19:30 Balatarin Delicious Digg
March 24, 2010
مصلحت چه ایجاب می‌کند؟ کاسپین یا علی‌رضا؟

انتشار خبر، زمان انتشار آن، انتقاد از اشخاص، موافقت یا مخالفت با یک موضوع خاص و ... موضوعاتی است که سال‌ها است در کشور با کلمه‌ای به نام مصلحت نظام ، مورد محدودیت و تهدید قرار گرفته، اما مصلحت را چه کسی تعیین و تبیین می‌کند، آیا شخص یا گروهی خاص می‌تواند مصلحت شخص یا گروهی دیگر را تشخیص دهد؟ و آیا صرف این تشخیص، دیگران را موظف به تبعیت می‌کند؟

در حالی که ایران تعطیلات نوروزی را می‌گذراند و به‌طبع آن اخبار قابل توجه کمتری منتشر می‌شود، سفر کاسپین ماکان  به اسراییل  و دیدار وی با رییس جمهور این کشور و علاقه و توجه بیش از اندازه نویسنده‌های یکی از سایت‌های  سبز به این موضوع ، سکوت بهاری را  با چند مقاله به جنبش واداشت.

«کاسپین ماکان، نامزد نداآقاسلطان، یک آدم معمولی است که می تواند هر موضعی در زندگی شخصی اش بگیرد و هر کاری دلش می خواهد بکند ۱ »

اگر به این موضوع اعتقاد داشته باشیم و او را یک آدم معمولی بدانیم، بنابراین سفر و ادعای احتمالی او در نماینده نامیدن خود از طرف جنبش سبز، چه جای نگرانی و عصبانیت است؟
‎مگر نه این‌که جنبش سبز از افراد با گرایش‌های متفاوت تشکیل شده؟

‎ در جایی‌که زیر سوال بردن مدیرکل یک دستگاه دولتی و یا معاون متخلف یک دانشگاه شهرستانی ، توسط خطیبان و روزنامه‌های دولتی و نیز دستگاه‌های مسئول مبارزه با این تخلفات، زیر سوال بردن نظام و مخالفت با دست‌آوردهای آن معنی می‌شود ، مغالطه نخواهد بود اگر حرکت یک یا گروهی از اعضای جنبش سبز را باعث زیر سوال رفتن و با ایجاد خطر برای نظام جنبش سبز بدانیم‫؟‬

این‌که بنا به مصلحت از کسی انتقاد کنیم، خبری را مخفی و یا کتمان کنیم، در مقابل حرکت اشتباه شخص یا اشخاص خاص، سکوت کنیم تا موجب سوءاستفاده مخالفان سبزها قرار نگیرد‫ و ده‌ها مثال دیگر از این دست، پس دیگر چه تفاوتی‌است میان جنبش سبز و حکومت‌گران فعلی؟ ‬
‎‫

این‌که تا دیروز کاسپین ماکان، "کاسپین" بود و نامزد ندا و اسیر و شکنجه شده توسط مزدوران رژیم و واجب الحمایه، و حتی تا لحظاتی قبل از حادثه،‌ با نامزد خود در تماس بوده، به‌ناگاه تبدیل می‌شود به "علیرضا" ماکان که نه تنها نامزد ندا نبود ( و ما از قبل این را می‌دانستیم و سند آن موجود است و بنا به مصلحت فاش نکرده بودیم) که فردی است که از همان اول قصد سوءاستفاده از نام ندا و جنبش سبز و حمایت‌های ‬نویسندگان رسانه‌ای را داشت‫.‬

به نظر می‌رسد بعد از خودنماینده خواندن افرادی در خارج از کشور و دیدارها و صدور بیانیه‌های کتبی و شفاهی، صوتی و تصویری و به‌دنبال آن تشکیل اتاق فکری که با انتشار یک بیانیه آشکار و به سرعت به اختلاف‌های علنی اعضای امضاء کننده منجر گردید، اکنون شاهد آشکار شدن مجمع تشخیص مصلحت در انتشار یا کنترل اخبار و نیز تشکیل شورای نگهبان در تعیین صلاحیت افراد در داشتن حق اعلام نماینده‌گی از طرف جنبش و برگزاری دیدارها با اشخاص مورد تایید شورای سیاست گزاری کل جنبش‫.‬

به‌عبارتی فقط افراد مورد تایید ما می‌توانند خود را نماینده، سخن‌گو، تئوریسین و ‫…‬ جنبش بنامند و از هرگونه انتقاد بنا به مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده کیهان و رجانیوز و ‫…‬ مبرا باشند اما به‌همان دلیل (ممانعت از سوءاستفاده) و پیش دستی برآنان (کیهان و رجانیوز و فارس و...)، خودمان می‌توانیم اقدام به انتشار نیمه پنهان افراد نماییم چرا که از خط قرمزهای ولی‌فقیهِ ما عبور کرده‌اند‫.‬

آن‌چه آمد، در تایید یا رد حرکت کاسپین ماکان نیست، چه نه صلاحیت این‌کار را دارم و نه علاقه‌ای به آن، اما با انتقاد موافقم و آن‌را قابل تعطیل نمی‌دانم تنها و تنها به‌دلیل مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده دیگران. چرا که سال‌هاست "جلوگیری از سوءاستفاده دشمن" حربه‌ای شده برای خاموش کردن صدای منتقدان نظام حاکم.‌

+






نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 14:56 Balatarin Delicious Digg
March 1, 2010
نگفتن دلیل نفهمیدن نیست، همین‌گونه است رابطه ندیدن با نبودن.




نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 09:27 Balatarin Delicious Digg
February 22, 2010
سالها بعد، کسی‌را که دوستش داشته‌ای، دوستش می‌داری ـ در دوردست ـ می‌یابی، آشنا می‌شوید، دوستی می‌کنید، رفاقت! بعد با کلمه‌ای نسنجیده می‌آزاری‌اش، دورش می‌کنی از خود، می‌رانی‌اش، بی‌انکه خواسته باشی. بی‌آنکه بدانی چه کرده‌ای، بی‌آنکه بدانی چه باید بکنی. استیصال!




نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 15:40 Balatarin Delicious Digg
February 17, 2010
ما را چه شد؟

با گذشت یک هفته از ۲۲ بهمن و فاصله گرفتن از فضای احساسی قبل و بعد از آن، شاید بهتر بتوان مسایل مربوط به آن‌را مورد بررسی قرار داد.


بعد از حوادث روز عاشورا، دو طرف اقدام به برنامه‌ریزی و آماده‌سازی خود برای روز ۲۲ بهمن کردند، روزی که در تحلیل‌های هر دو سوی ماجرا به‌عنوان نقطه عطف و سرانجام قطعی، برای پیروزی یا شکست تصور و تصویر گردید.

 یک سوی ماجرا، مطابق معمول، با بسیج نیروهای خود سعی در مصادره راهپیمایی  و بهره‌برداری تبلیغاتی از آن و سوی دیگر با هدف یک‌سره کردن کار دولت، سعی در بدست گرفتن میدان  و پایان بخشیدن به جدال چندماهه و پیروزی نهایی داشت.


نکته مغفول در این بین اما نحوه برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی نیروها بود. همان‌قدر که طرف حکومت با استفاده از اصل  مخفی‌کاری، برگ برنده را با خود داشت، طرف سبز چاره‌ای جز  برنامه‌ریزی علنی و ابراز اهداف در سایت‌ها، وبلاگ‌ها و شبکه‌های اجتماعی آن‌لاین نداشت.


با مطرح شدن طرح اسب تروا و اقبال عمومی‌تر به‌ آن در مقابل طرح‌های دیگر، دوستان خوشبین‌تر کار را تمام شده پنداشتند و پیشاپیش جشن پیروزی گرفتند، غافل از این‌که صحیح بودن اصل یک ایده و استقبال از آن دلیلی بر کامل بودن آن نیست. بعنوان یکی از افراد موافق با اصل طرح، اشکالاتی را نیز بر آن داشتم که مهم‌ترین آنها بی‌خبری از اقدام طرف مقابل در چگونگی مقابله با آن و نیز ناتوانی در  برنامه‌ریزی  و انسجام سبزها در اجرای دقیق  و قدم‌به‌قدم پروژه اسب تروا از آن جمله بود.


در حالی که در یک پیمان نانوشته، در ظاهر همه با اجرای آن موافق  بوده و پیروزی خود را قطعی می‌پنداشتند، به‌فاصله چند ساعت از پایان راه‌پیمایی، هجمه‌ای از مخالفت، سرزنش ، تقبیح و تکفیر به‌طرف مبدا طرح و سایت مطرح کننده آغاز شد و هنوز هم  ادامه دارد. مساله‌ای که باعث شد کمتر کسی به دنبال چرایی ناکام ماندن آن باشد. در حالی که قبل از اجرا، کسی با آن موضوع مخالفت نکرده بود، با شکست طرح اما، اکثر افراد اعلام کردند که از قبل می‌دانستند که  پیروزی درکار نخواهد بود و شکست طرح حتمی است.
در این‌که حکومت به‌خوبی از عهده جلوگیری از حضور افراد در محوطه اصلی میدان آزادی برآمد و با اندک افرادی از خودی‌ها، قسمت اصلی میدان منتهی به محل سخنرانی و در تیررس دوربین‌های تلویزیونی را از آن خود کرد، شکی نیست. این مساله به کمک سبزها آمد تا بتوانند خود را تطهیر کرده و به‌راحتی طراح و حکومت را مقصر اصلی در ناکامی معرفی کنند.

حال کمی از میدان آزادی فاصله بگیریم و به میدان صادقیه برویم، محلی که بنا به اعلام قبلی آقای کروبی به حضور و شروع راه‌پیمایی خود از آن‌جا، باعث  تجمع منسجم‌تر سبزها گردید.  همان‌گونه که در تصاویر منتشر شده از حضور ایشان  و استقبال اولیه مردم بر‌می‌آید، در این نقطه، سبزها  علاوه بر هماهنگی و شناخت یکدیگر، به‌راحتی میدان را در اختیار داشتند، اما با شلیک اولین گاز اشک‌آور، جمعیت شروع به متفرق شدن کرد و در ادامه شلیک‌ها کسی جز کروبی، محافظین و پسرانش  در صحنه نماند. مهمترین نکته‌ای که سبزها از آن شاکی بودند، ناتوانی در شناخت یکدیگر بود، چرا که در ایده اسب تروا گفته شده بود با ظاهری مبدل در صحنه حاضر شوید و با خود نشانه‌ ظاهری در سبز بودن حمل نکنید.

در نقطه‌ای دیگر اما اوضاع از این هم ناخوشایندتر است. در تصویر دیگری که منتشر شده و اکثر خبرگزاری‌ها و تلویزیون‌های بین‌المللی نیز اقدام به پخش آن کردند، جوانی دیده می‌شود که وحشیانه مورد ضرب و شتم یکی از  افراد با لباس نظامی قرار می‌گیرد. با این‌که تصویربرداری از زاویه نسبتاْ بسته  صورت گرفته و حواشی صحنه به‌چشم نمی‌آید،  اما می‌توان رهگذرانی را دید که صحنه را می‌بینندو بدون کوچکترین واکنشی، بی‌تفاوت از مقابل دوربین می‌گذرند. در این‌جا هم ایراد از طرح اسب تروا است؟
 
باور کنیم همه آن‌چه اتفاق افتاد به گردن دیگران نیست، خود ما نیز شاید تقصیری داشته باشیم، شاید!

در ادامه به بررسی طرح چهارشنبه‌سوری خواهم پرداخت.

+



نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 19:25 Balatarin Delicious Digg