March 24, 2010
مصلحت چه ایجاب می‌کند؟ کاسپین یا علی‌رضا؟

انتشار خبر، زمان انتشار آن، انتقاد از اشخاص، موافقت یا مخالفت با یک موضوع خاص و ... موضوعاتی است که سال‌ها است در کشور با کلمه‌ای به نام مصلحت نظام ، مورد محدودیت و تهدید قرار گرفته، اما مصلحت را چه کسی تعیین و تبیین می‌کند، آیا شخص یا گروهی خاص می‌تواند مصلحت شخص یا گروهی دیگر را تشخیص دهد؟ و آیا صرف این تشخیص، دیگران را موظف به تبعیت می‌کند؟

در حالی که ایران تعطیلات نوروزی را می‌گذراند و به‌طبع آن اخبار قابل توجه کمتری منتشر می‌شود، سفر کاسپین ماکان  به اسراییل  و دیدار وی با رییس جمهور این کشور و علاقه و توجه بیش از اندازه نویسنده‌های یکی از سایت‌های  سبز به این موضوع ، سکوت بهاری را  با چند مقاله به جنبش واداشت.

«کاسپین ماکان، نامزد نداآقاسلطان، یک آدم معمولی است که می تواند هر موضعی در زندگی شخصی اش بگیرد و هر کاری دلش می خواهد بکند ۱ »

اگر به این موضوع اعتقاد داشته باشیم و او را یک آدم معمولی بدانیم، بنابراین سفر و ادعای احتمالی او در نماینده نامیدن خود از طرف جنبش سبز، چه جای نگرانی و عصبانیت است؟
‎مگر نه این‌که جنبش سبز از افراد با گرایش‌های متفاوت تشکیل شده؟

‎ در جایی‌که زیر سوال بردن مدیرکل یک دستگاه دولتی و یا معاون متخلف یک دانشگاه شهرستانی ، توسط خطیبان و روزنامه‌های دولتی و نیز دستگاه‌های مسئول مبارزه با این تخلفات، زیر سوال بردن نظام و مخالفت با دست‌آوردهای آن معنی می‌شود ، مغالطه نخواهد بود اگر حرکت یک یا گروهی از اعضای جنبش سبز را باعث زیر سوال رفتن و با ایجاد خطر برای نظام جنبش سبز بدانیم‫؟‬

این‌که بنا به مصلحت از کسی انتقاد کنیم، خبری را مخفی و یا کتمان کنیم، در مقابل حرکت اشتباه شخص یا اشخاص خاص، سکوت کنیم تا موجب سوءاستفاده مخالفان سبزها قرار نگیرد‫ و ده‌ها مثال دیگر از این دست، پس دیگر چه تفاوتی‌است میان جنبش سبز و حکومت‌گران فعلی؟ ‬
‎‫

این‌که تا دیروز کاسپین ماکان، "کاسپین" بود و نامزد ندا و اسیر و شکنجه شده توسط مزدوران رژیم و واجب الحمایه، و حتی تا لحظاتی قبل از حادثه،‌ با نامزد خود در تماس بوده، به‌ناگاه تبدیل می‌شود به "علیرضا" ماکان که نه تنها نامزد ندا نبود ( و ما از قبل این را می‌دانستیم و سند آن موجود است و بنا به مصلحت فاش نکرده بودیم) که فردی است که از همان اول قصد سوءاستفاده از نام ندا و جنبش سبز و حمایت‌های ‬نویسندگان رسانه‌ای را داشت‫.‬

به نظر می‌رسد بعد از خودنماینده خواندن افرادی در خارج از کشور و دیدارها و صدور بیانیه‌های کتبی و شفاهی، صوتی و تصویری و به‌دنبال آن تشکیل اتاق فکری که با انتشار یک بیانیه آشکار و به سرعت به اختلاف‌های علنی اعضای امضاء کننده منجر گردید، اکنون شاهد آشکار شدن مجمع تشخیص مصلحت در انتشار یا کنترل اخبار و نیز تشکیل شورای نگهبان در تعیین صلاحیت افراد در داشتن حق اعلام نماینده‌گی از طرف جنبش و برگزاری دیدارها با اشخاص مورد تایید شورای سیاست گزاری کل جنبش‫.‬

به‌عبارتی فقط افراد مورد تایید ما می‌توانند خود را نماینده، سخن‌گو، تئوریسین و ‫…‬ جنبش بنامند و از هرگونه انتقاد بنا به مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده کیهان و رجانیوز و ‫…‬ مبرا باشند اما به‌همان دلیل (ممانعت از سوءاستفاده) و پیش دستی برآنان (کیهان و رجانیوز و فارس و...)، خودمان می‌توانیم اقدام به انتشار نیمه پنهان افراد نماییم چرا که از خط قرمزهای ولی‌فقیهِ ما عبور کرده‌اند‫.‬

آن‌چه آمد، در تایید یا رد حرکت کاسپین ماکان نیست، چه نه صلاحیت این‌کار را دارم و نه علاقه‌ای به آن، اما با انتقاد موافقم و آن‌را قابل تعطیل نمی‌دانم تنها و تنها به‌دلیل مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده دیگران. چرا که سال‌هاست "جلوگیری از سوءاستفاده دشمن" حربه‌ای شده برای خاموش کردن صدای منتقدان نظام حاکم.‌

+






نوشته‌شده‌ در ‌کنج ‌قفس 14:56 Balatarin Delicious Digg