انتشار خبر، زمان انتشار آن، انتقاد از اشخاص، موافقت یا مخالفت با یک موضوع خاص و ... موضوعاتی است که سالها است در کشور با کلمهای به نام مصلحت نظام ، مورد محدودیت و تهدید قرار گرفته، اما مصلحت را چه کسی تعیین و تبیین میکند، آیا شخص یا گروهی خاص میتواند مصلحت شخص یا گروهی دیگر را تشخیص دهد؟ و آیا صرف این تشخیص، دیگران را موظف به تبعیت میکند؟
در حالی که ایران تعطیلات نوروزی را میگذراند و بهطبع آن اخبار قابل توجه کمتری منتشر میشود، سفر کاسپین ماکان به اسراییل و دیدار وی با رییس جمهور این کشور و علاقه و توجه بیش از اندازه نویسندههای یکی از سایتهای سبز به این موضوع ، سکوت بهاری را با چند مقاله به جنبش واداشت.
«کاسپین ماکان، نامزد نداآقاسلطان، یک آدم معمولی است که می تواند هر موضعی در زندگی شخصی اش بگیرد و هر کاری دلش می خواهد بکند ۱ »
اگر به این موضوع اعتقاد داشته باشیم و او را یک آدم معمولی بدانیم، بنابراین سفر و ادعای احتمالی او در نماینده نامیدن خود از طرف جنبش سبز، چه جای نگرانی و عصبانیت است؟
مگر نه اینکه جنبش سبز از افراد با گرایشهای متفاوت تشکیل شده؟
در جاییکه زیر سوال بردن مدیرکل یک دستگاه دولتی و یا معاون متخلف یک دانشگاه شهرستانی ، توسط خطیبان و روزنامههای دولتی و نیز دستگاههای مسئول مبارزه با این تخلفات، زیر سوال بردن نظام و مخالفت با دستآوردهای آن معنی میشود ، مغالطه نخواهد بود اگر حرکت یک یا گروهی از اعضای جنبش سبز را باعث زیر سوال رفتن و با ایجاد خطر برای نظام جنبش سبز بدانیم؟
اینکه بنا به مصلحت از کسی انتقاد کنیم، خبری را مخفی و یا کتمان کنیم، در مقابل حرکت اشتباه شخص یا اشخاص خاص، سکوت کنیم تا موجب سوءاستفاده مخالفان سبزها قرار نگیرد و دهها مثال دیگر از این دست، پس دیگر چه تفاوتیاست میان جنبش سبز و حکومتگران فعلی؟
اینکه تا دیروز کاسپین ماکان، "کاسپین" بود و نامزد ندا و اسیر و شکنجه شده توسط مزدوران رژیم و واجب الحمایه، و حتی تا لحظاتی قبل از حادثه، با نامزد خود در تماس بوده، بهناگاه تبدیل میشود به "علیرضا" ماکان که نه تنها نامزد ندا نبود ( و ما از قبل این را میدانستیم و سند آن موجود است و بنا به مصلحت فاش نکرده بودیم) که فردی است که از همان اول قصد سوءاستفاده از نام ندا و جنبش سبز و حمایتهای نویسندگان رسانهای را داشت.
به نظر میرسد بعد از خودنماینده خواندن افرادی در خارج از کشور و دیدارها و صدور بیانیههای کتبی و شفاهی، صوتی و تصویری و بهدنبال آن تشکیل اتاق فکری که با انتشار یک بیانیه آشکار و به سرعت به اختلافهای علنی اعضای امضاء کننده منجر گردید، اکنون شاهد آشکار شدن مجمع تشخیص مصلحت در انتشار یا کنترل اخبار و نیز تشکیل شورای نگهبان در تعیین صلاحیت افراد در داشتن حق اعلام نمایندهگی از طرف جنبش و برگزاری دیدارها با اشخاص مورد تایید شورای سیاست گزاری کل جنبش.
بهعبارتی فقط افراد مورد تایید ما میتوانند خود را نماینده، سخنگو، تئوریسین و … جنبش بنامند و از هرگونه انتقاد بنا به مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده کیهان و رجانیوز و … مبرا باشند اما بههمان دلیل (ممانعت از سوءاستفاده) و پیش دستی برآنان (کیهان و رجانیوز و فارس و...)، خودمان میتوانیم اقدام به انتشار نیمه پنهان افراد نماییم چرا که از خط قرمزهای ولیفقیهِ ما عبور کردهاند.
آنچه آمد، در تایید یا رد حرکت کاسپین ماکان نیست، چه نه صلاحیت اینکار را دارم و نه علاقهای به آن، اما با انتقاد موافقم و آنرا قابل تعطیل نمیدانم تنها و تنها بهدلیل مصلحت و جلوگیری از سوء استفاده دیگران. چرا که سالهاست "جلوگیری از سوءاستفاده دشمن" حربهای شده برای خاموش کردن صدای منتقدان نظام حاکم.