همنشینی رفاقت نیست، دوستی رفاقت نیست. رفاقت شکنجهی بسیاری در معنای پنهان خودش کشیده که فقط در طی نقطه به نقطه و منزل به منزل در سفر مواج آن بهدست میآید. گذشت هر لحظهاش بر گذشتهی خودش سیری تجربی دارد که واگو کردنش محال است و هر تجربهای که پایههای آن بر عاطفه نشسته باشد، بی واگو، بهسمت عشق است.
رفاقت در ساختن آن بهدست نمیآید. تعریف ساخت به هیچ عشقی نزدیک نیست، برای این گرفتاری عظیم و جانسوز، برای این التهاب ممتد متعهد و عاشقانه، تعریفی که بر استدلال باشد نیست.